دیکشنری
داستان آبیدیک
broad gauge
bɹɑd ge͡id͡ʒ
فارسی
1
عمومی
::
ریل راه اهن خیلی دور از هم (مثل راه اهن روسیه)
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BRITTLE DUCTILE
BRITTLENESS
BROACH
BROACH WITH
BROACHER
BROAD
BROAD A WAKE
BROAD AS A BARN DOOR
BROAD BASED
BROAD BEAN
BROAD BRIMMED
BROAD DAY LIGHT
BROAD DAYLIGHT
BROAD ENTERTAINMENT PLATFORM
BROAD FACTOR
BROAD GAUGE
BROAD IN THE BEAM
BROAD JUMP
BROAD LEAFED
BROAD LEAVED
BROAD MINDED
BROAD MONEY
BROAD SHOULDERED
BROAD SHOULDERS
BROAD SPECTRUM ANTIMICROBIAL
BROADAX
BROADAXE
BROADBAND
BROADBAND ACCESS
BROADCAST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید